گرگا پیتیتس و زاریه که هر دو هشتاد و اندی ساله‌اند بیست و پنج سال است که یکدیگر را ندیده‌اند با این حال هنوز با هم دوستی دارند. پسر زاریه، ماتکو، سراغ گرگا می‌رود تا از او پول قرض کند. شریکش، دادان، که یک کولی تبهکار است سر ماتکو را کلاه می‌گذارد. ماتکو ناچار می‌شود پسرش، زاره، را به عقد خواهر کوچک دادان دربیاورد اما عروس و داماد هیچ علاقه‌ای به همدیگر ندارند. زاره عاشق دختر خوشگلی به نام آیدا می‌شود که در بار کار می‌کند.
یک سرباز سابق فرانسوی برای کسب درآمد برای خانواده برادرش شروع به شرکت در درگیری های خیابانی زیرزمینی می کند.
یک وکیل موفق پاریسی، بعد از اینکه مرتکب اشتباه مهلکی شد مجبور می شود که زندگی خود را از نوبسازد.
دو دوست که هر دو مامور سازمان سیا هستند، به تازگی رابطه ای را آغاز کرده اند اما بزودی متوجه می شوند که هر دوی آنها عاشق یک دختر شده اند و اینجاست که جنگ بین دو دوست صمیمی آغاز می شود.
یک مرد شعبده باز که می‌تواند آینده را ببیند، به ماموران اف بی آی کمک می کند تا با استفاده از توانایی‌هایش جلوی حمله تروریستی هسته‌ای را بگیرد.
فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده که در آن کتی یک افسر پلیس آمریکایی است که به تازگی به عنوان سفیر صلح برای اعزام به کشور جنگ زده بوسنی انتخاب شده است تا بتواند با گزارشات خود از فاجعه جنگ در این منطقه، جلوی ویرانی هرچه بیشتر این کشور را بگیرد. اما ...
