سایا فیلم

داستان درباره درگیری بین دو دسته که یکی پلیس و دیگری مافیا ست می باشد. محور داستان حول پسری ست که نقش گروه مافیا را دارد.

داستان فیلم به صورت موازی و فلش بک بین گذشته و زمان حال می‌گذرد. پنج خلافکار حرفه‌ای به نام‌های دین کیتون (یک رستوران دار که در گذشته پلیس بوده ولی اخراج شده)، وربال کیتز (یک چلاغ حقیر)، تاد هاکنی ، مک منیس و فنستر، به صورت یک باند جنایی دور هم جمع می‌شوند و جنایات متعددی انجام می‌دهند.

یک عکاس خبری که با پای شکسته مجبور است در یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایه‌های آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول می‌شود. مشاهداتش باعث می‌شود که به یکی از همسایه‌ها شک ببرد و...

لئونارد شلبی به دنبال انتقام گرفتن از شخصی است که همسرش را به قتل رسانده است. او که به خاطر آسیبی که به سرش وارد شده حافظه اش را به گونه ای عجیب از دست داده است مجبور است...

گئرد وایسلر،بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. او مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر می‌شود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانه‌ای برای ایجاد محدودیت و خانه‌نشین کردنش هستند.

راجر تورنهیل مردیست خوشتیپ و تحصیل کرده در کار تبلیغات که ناخوداگاه خود را وسط ماجرای جاسوسی میبیند. او که حالا بجای یک جاسوس بین المللی اشتباه گرفته شده است، ناگهان زندگی آرامش دگرگون میشود. ابتدا توسط فردی مرموز بنام فیلیپ وندام گروگان گرفته میشود.

شش خلافکار حرفه ای با نام های مستعار آقای سفید، آقای نارنجی، آقای بلوند، آقای صورتی ، آقای قهوه ای و آقای آبی ، که با یکدیگر غریبه هستند و خود را با نام رنگ های مختلف می شناسند، توسط شخصی به نام جو کابوت مامور سرقت چندین الماس گرانبها می شوند و...

پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. و...

شخصی کودکی را در آلمان به قتل می رساند. پلیس سخت در جستجوی اوست. این قتل ها وضعیت جنایتکاران دیگر را نیز به هم ریخته است و جنایتکاران محلی میخواهند به پلیس کمک کنند تا هرچه سریعتر قاتل دستگیر شود...

در دهه ۱۹۳۰، کُره. در زمان اشغال ژاپن، مردی شیاد برای اغوای زن ثروتمند ژاپنی و راضی کردن او به ازدواجش با وی، دختری را بعنوان خدمتکار برای آن زن، استخدام می‌کند. وظیفه این خدمتکار قلابی راضی کردن زن به ازدواج با آن مرد است. با این حال رابطه‌ای عاشقانه بین خدمتکار و زن ثروتمند شکل می گیرد.