سایا فیلم

یک زن جوان مورد محاکمه قرار می‌گیرد، اما متوجه میشود که یک توطئه گوتیک در راه است.

یک خانم نظافتچی بیوه در لندن در دهه 1950 دیوانه وار عاشق یک لباس مد لباس دیور می شود و تصمیم می گیرد که باید یکی از لباس های خودش را داشته باشد.

در آینده نزدیک ، یک افسر اندرویدی همراه با یک خلبان هواپیمای بدون سرنشین به یک منطقۀ جنگی اعزام میشود تا در ماموریتی مهم مانع از یک حمله هسته ای شوند.

مارتا (با بازی ونسا کربی) و شان (با بازی شایا لباف) یک زوج ساکن در بوستون محسوب می‌شوند که در آستانه والدین شدن قرار دارند. زمانی‌که ونسا در تلاش است تا فرایند تولد را در خانه خود انجام دهد، همه چیز به‌صورت غیرقابل باوری وحشتناک به پایان می‌رسد و زندگی هر دوی آن‌ها را تغییر می‌دهد. همین اتفاق یک ادیسه یک ساله را برای مارتا آغاز می‌کند؛ کسی که مجبور است این دوران پر از غم و اندوه را به شکلی پشت سر بگذارد که باید با رابطه‌ای هم که با همسر و مادر سلطه‌گر خود (با بازی الن برستین) دارد، دست‌وپنجه نرم کند. دراین‌میان او درگیر یک دادگاه هم هست که باید در آن با یک مامای بدنام (با بازی مالی پارکر) روبه‌رو شود.

داستان این فیلم در مورد دو قاتل مبهم است که راهی ماموریت شومی می‌شوند؛ معلمی که با بیماری مهلکی در حال مبارزه است و خدمتکار کنجکاو و سرایدار مرموزی که زندگی خطرناکی دارند ...

یک زندانی اردوگاه کار اجباری یهودی-مجارستانی قصد دارد جنازه کودکی را که مدعی است پسر اوست از دست مأموران آلمانی پنهان کرده و ...

گریس،مگ و اما برای دیدار خانوادگی قصد دارند تا به انگلیس بروند .اما بر اثر یک اشتباه کوچک!این سه خانم جوان به مونت کارلو میروند. در آنجا آنها به یک جشن خیریه می روند که حراجی های زیبایی دارد. هر سه نفر برای کمک به خیریه در آنجا داوطلبانه مشغول می شوند،اما هنگامی که یک گردنبند یک میلیون دلاری گم می شود، این سه دوست جوان باید پیش از آنکه جشن خیریه آغاز شود و اعتبار آن به دلیل اتهام سرقت از بین برود. گردنبند را پیدا کنند ...

9 سال پس از شیوع یک بیماری که باعث می شود انسان ها تبدیل به موجودی هار شوند، پارتیک، جک و لو، یک دختر 9 ساله، جان سالم به در برده اند و در محلی پوشیده از برف زندگی می کنند. با این حال میان جک و لو یک تنفر خاصی وجود دارد که آنها را از یکدیگر جدا نگه می دارد. زمانی که دوباره سر و کله‌ی انسان های آلوده پیدا می شود، آن دو باید کینه هایشان را پشت سر بگذارند تا از کسی محافظت کنند که برایشان بیشتر از هرچیزی ارزش دارد...

آستریکس برای کمک به پسر عموی دومش آنتی کلیماکس عازم جنگ با ژولیس سزار می شود و ...

یک دختر جوان در یک مرکز اصلاحات به خود می آید در حالی که او را محکوم به قتل یک پسر جوان کرده اند، او در آنجا عاشق پسری میشود که در اصل یک فرشته هست و هزار سال هست که روی زمین زندگی میکند ...