وقتی دانیل پلانیو (دنیل دی لوئیس) اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانس هایش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می آورد.
لولین ماس که اتفاقی به چمدانی حاوی دو میلیون دلار که متعلق به قاچاقچیان مواد مخدر بوده، دست پیدا کرده است؛ از طرفی شخصی به نام آنتون چیگور قاتل بی رحمی که هر کسی را که سر راهش قرار بگیرد می کشد. اکنون کلانتر اد تام بل تمام سعی خود را می کند تا آنتون را دستگیر کند ...
تامی یک عضو سابق نیروی دریایی آمریکا است که بعد از بازگشت به خانه از طرف پدرش ترغیب می شود تا در مسابقات رزمی که جایزه قابل توجهی هم برای قهرمان در نظر گرفته شده، شرکت کند. تامی قبول می کند تا در این تورنمت شرکت کند و پدرش را هم به عنوان مربی در کنارش قرار می دهد.
داستان این فیلم درباره گروهی از معتادان به هرویین است که در اواخر دهه ۸۰ میلادی و در بحران اقتصادی آن زمان در ادینبرا زندگی می‌کنند،ویکی از آن‌ها تلاش میکند که اعتیادش را ترک کند.
در فیلم مرد فیل نما به زندگی تلخ جوزف مریک پرداخته و زندگی سخت این مرد انگلیسی را به تصویر می کشد. جوزف مریک در انگلستان بدنیا آمد چند سال اول زندگی او مثل دیگر بچه ها سپری شد اما پس از این دوره کوتاه بود که بیماری عجیبی به جانش افتاد، پوستش ضخیم تر و ناصاف شد و برآمدگی هایی بر روی بدنش ایجاد شده و ...
داستان فیلم اتاق به بررسی رابطه میان مادر ( که در فیلم ” ما ” نامیده می شود ) و فرزند کوچکش جک می پردازد. جک ۵ ساله شور و شوق کودکانه ای دارد اما به هیچ عنوان اطلاعاتی از دنیای پیرامون خود ندارد.
کلنل نیکلسون همراه با سربازانش (از ارتش انگلستان) در سنگاپور به دست نیروهای ژاپنی اسیر میشوند و به منطقه ای در تایلند برای ساختن یک پل بر رودخانه کوای فرستاده میشوند. شیرز (ویلیام هولدن) به عنوان تنها افسر آمریکائی اسارتگاه قصد ندارد با نیروهای انگلیسی اسیر در ساختن پل همراه شود او برای فرار تلاش می کند، اما کلنل نیکلسون تصمیم میگیرد تا در برابر رفتارهای غیر نظامی کلنل سایتو (سیسو هایاکاوا) فرمانده ژاپنی اردوگاه، مقاومت کند.
در مرکز کشوری، «منطقه ی» مرموزی پدیدار می شود که به نظر می رسد نتیجه ی سقوط یک شهاب سنگ یا سفینه های فضایی باشد. «استاکر» (کایدانوفسکی) یکی از افرادی که به عنوان راهنمای آدم های کنجکاو به منطقه راه یافته تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد.
یک نویسنده خارجی به نام سو که پدربزرگش از مبارزان سیاسی هندوستان بوده کتابی به او رسیده که در آن کتاب پدربزرگ سو چگونگی به قتل رسیدن تمام مبارزان هندوستان را نوشته ، سو قصد دارد که از نوشته های کتاب یک فیلم بسازد ، بنابراین راهی هندوستان شده و در آنجا به کمک یکی از دوستان خود به نام سونیا با چند تن از دانشجویان هندی آشنا شده و انها را در جریان ساخت فیلم خود قرار می دهد. اما ...
