لوتر کولمن با جلب اعتماد دویل لونگن مبلغ کلانی کلاهبرداری می کند، اما به دست افراد او کشته می شود. جانی هوکر ، شریک «لوتر»، به سراغ رفیق سابق او در شیکاگو، «هنری گوندورف» (نیومن)، می رود تا هم رسم و راه کارهای بزرگ تر را بیاموزد و هم سهمی در انتقام گرفتن «هنری» از «دویل» داشته باشد.
والتر نف زخمى وارد دفتر کارش مىیشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى دیتریکس رفت و به خانم خانه، فیلیس دل باخت، طورى که قبول کرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى کند.
داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ در شهر لس آنجلس می‌گذرد. سه پلیس به نام‌های ادموند اکسلی (گای پیرس)، جک وینسنز و وندل باد وایت مامور تحقیق در مورد تعدادی قتل هستند و به روش خاص خود به دنبال اجرای عدالت رفته‌اند و...
نیل مک کالی، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. وینسنت هانا نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.
چهار دوست که از طریق راههای خلاف زندگی می کنند در یک بازی قمار نیم ملیون پند به مردی به اسم هری ساطور می بازند. این ۴ رفیق پس از آنکه متوجه می شن ساکنان آپارتمان همسایه قصد دارند مقداری مواد مخدر بدزدند، تصمیم می گیرند که با سرقت دوباره این مواد، پول مورد نیازشان را از راه فروش این مواد بدست بیارند ...
یک تنیس باز بی پول (ری میلاند) نگران علاقه همسر ثروتمندش (گریس کلی) به یک نویسنده است. او تصمیم به قتل همسرش میگیرد و با تهدید یک سابقه دار او را مجبور به همکاری در جرم میکند. او باید گریس کلی را به قتل برساند و همزمان ری میلاند در یک کلوپ شبانه خودش را نشان بدهد که مدرک بی گناهی اش باشد.
اتحادیه کارگران باراندازهای نیویورک در حال حاضر توسط شخصی به نام جانی فرندلی اداره می شود . جانی مدتهاست که باندی مافیایی تشکیل داده و از کارگران به شدت کار می کشد و اگر هم کسی قصد اعتراض به هر نحوی داشته باشد، سر و کارش با جانی و دار و دسته هایش است.
فیلم داستان خانم کلانتری باردار (فرانسیس مکدارمند) را در داکوتای شمالی روایت میکند که درگیر یک پرونده پیچیده و عجیب و غریب می‌شود.
