سایا فیلم

سال 1585. در انگلستان اغلب مردم کاتولیک هستند و ملکه ی پروتستان، «الیزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسیاری روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتولیک اسپانیا، «فیلیپ دوم» می کوشد تا یک کاتولیک، یعنی «مری»، ملکه ی اسکاتلند (مورتن) را که جای او به قدرت برساند. از طرف دیگر مشاوران «الیزابت» از جمله «ویلیام والسینگام» (راش) فشار می آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند ...

یک پسر تنها یک تخم بزرگ مرموزی را پیدا می کند که از آن موجود دریایی افسانه اسکاتلندی بیرون می آید ...

“جس” خودش را برای مسابقه ی دو مدرسه آماده می کند اما تنها کسی که می تواند از او جلو بزند دختری تازه واردی به نام “لزلی” است. آن دو پس از مدتی با هم دوست می شوند و مکانی اسرار آمیز را در جنگل به نام “ترابیتیا” در نظر می گیرند و خود را شاه و ملکه ی آن جا می نامند…

دختری که در یک یتیم خانه زندگی می کند به وسیله خانواده ای به فرزندی قبول می شود.او پس از ۳۰سال همراه با شوهر و فرزندش به همان یتیم خانه که قبلا آنجا بوده است بر می گردد تا آن را بازسازی و به یتیم ها کمک کند. ولی بعد از بازگشت و زندگی در آنجا ...

موسیقی بیتلز و جنگ ویتنام زمینه عاشقانه یک دختر آمریکایی از طبقه بالا و یک هنرمند فقیر لیورپول را تشکیل می دهد.

فیلم داستان تگان دهنده از تلاشی ناامیدانه برای نجات یافتن در مردابهای خطرناک استرالیا را روایت می کند...

پس از وقوع یک طوفان که خسارت هایی به شهر رسانده است، دیوید به همراه پسر کوچک خود برای خرید به سوپرمارکت بزرگ شهر می‌روند. در شرایطی که تقریباً همه چیز به جز تعداد زیاد سربازان و ماشین‌های نظامی طبیعی است، یکی از اهالی شهر هراسان و زخمی وارد سوپرمارکت می‌شود و خبر از جلوآمدن یک مه غلیظ و ترسناک می‌دهد که یکی دیگر از اهالی شهر را خورده است! با رسیدن مه به سوپرمارکت جدال مرگ و زندگی آغاز می‌شود ...

“دیوید” به همراه همسرش “امی” در حال رانندگی در جاده ای خلوت است. این دوکه با هم اختلاف دارند مشغول جر و بحث هستند که ناگهان با حیوانی وسط جاده روبرو می شوند و در نتیجه اتومبیل آنها خراب می شود و آنها به مسافرخانه ای در همان نزدیکی می روند ولی در واقع آنجا مسافرخانه نیست ...

اینک آلیس به یک موجود خارق العاده تبدیل شده است ، با قدرتهایی که دیگران از آن عاجزند ، در این فیلم دو سال از ماجرای قسمت دوم گذشته و زامبی ها ی وحشی تمام قاره را گرفته اند ، فقط بعضی از مراکز خاص امن و پاک باقی مانده اند ، همه چیز مانند دوران بعد از جنگ اتمی شده است . همه جا خشک و بی آب و علف و زامبی های وحشتناکی که همه جا در کمین نشسته اند تا انسانها را شکار کرده ...

«هالی کندی» زنی زیبا و باهوش است که با تنها عشق زندگی اش، یک مرد ایرلندی احساساتی، شوخ طبع و بی پروا بنام «جری» ازدواج کرده است و زندگی خوبی دارد. اما ناگهان جری بیمار میشود و سرنوشت آن دو را از هم جدا می کند. بعد از غم از دست دادن جری، تنها کسی که می تواند هالی را دلداری دهد، همان کسی است که دیگر پیشش نیست. جری بهتر از هرکسی هالی را می شناخته است، از این رو تصمیم گرفته قبل از مرگش نامه هایی برای هالی بنویسد. نامه هایی که نه تنها او را در تحمل این غم یاری می کنند ...