داستان عامه‌پسند، روایت‌گر ماجراهایی با خطوط داستانی متقاطع از گانگسترهای لس‌آنجلسی، بازیکن بوکس، سارقان مسلح خرده‌پا و یک کیف اسرارآمیز است. بیشتر زمان فیلم از تک‌گویی و گفتگوهایی با درون‌مایهٔ نگاه به زندگی و با چاشنی بذله‌گویی تشکیل شده‌است که بین شخصیت‌های فیلم ردوبدل می‌گردد.
یک عقب مانده ی ذهنی به نام فارست گامپ ، هنگامی که در یک ایستگاه اتوبوس به انتظار نشسته است، طی مرور خاطراتش از دوران کودکی تا به امروز، قریب به نیم قرن تاریخ معاصر امریکا را دوره می کند.
لئون آدمکشی است که بی هیچ احساسی می کشد و بی هیچ ردی ناپدید میشود. پلیسی فاسد پدر و مادر و برادر کوچک و عزیز ماتیلدا دختربچه همسایه لئون را می کشد. لئون مجبور می شود تا به او پناه دهد. اکنون ماتیلدا می خواهد تا برای انتقام گرفتن روش آدمکشی را بیاموزد.
فیلم قرمز درباره زندگی یک مدل زن سوئیسی به نام “والنتین” است که هنگام رانندگی سگ قاضی را زیر می گیرد. آنها باز هم یکدیگر را می بینند و در اثنای همین ملاقات “والنتین” متوجه چیز عجیبی می شود.
اندي (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با رد (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، اندي ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
