مگان توهی و جودی کانتور، خبرنگاران نیویورک تایمز، یکی از مهمترین داستانهای یک نسل را روایت میکنند - داستانی که به شعلهور شدن جنبشی کمک کرد و دههها سکوت پیرامون موضوع ...
داستان فیلم در مورد یک نوجوان است که به شکل جادویی به کشور چین منتقل می شود و در آنجا یاد میگیرد که چگونه توانایی هایی که در بازی کامپیوتری دارد را به دنیای واقعی بیاورد و تبدیل به یک کنگفو کار حرفه ای شود…
در شبی بارانی عده ای برحسب اتفاقاتی غیر مترقبه که بهم مروبط است به یک متل پناه می آورند.اکنون ۱۱ نفر در متل حضور دارند. یک بازیگر زن و محافظش،یک پلیس و زندانی اش،یک دختر بدکاره،یک خانواده ی سه نفره ،یک زوج حوان و صاحب هتل. با کشته شدن یکی از آنان اوضاع بهم می ریزد. در مدتی کوتاه نفر دومی کشته می شود، قاتل نشانه هایی برای آنها می گذارد، او برای هر جسد شماره ای می گذارد. نفر اول ۱۰، نفر دوم ۹ و … ، این به معنای کشته شدن ۸ نفر دیگر است و اینکه قاتل همان نفر یازدهم است …
سم فروشنده ای سیار است که در جستجوی مشتری، به یک بیابان سفر میکند. منطقه ای که او واردش شده بنظر خالی از سکنه می آید و همسرش نیز جواب تماس هایش را نمیدهد. تنها راه ارتباطی سم با دنیای بیرون، یک ایستگاه رادیویی در آن نزدیکی است…