داستان فیلم تپه‌های بهشت در رابطه با دختری به نام اوما است که در جزیره‌ای به نام پارادایس یا بهشت بیدار می‌شود، جایی که زمینه‌ی التیام یافتن احساسی برای کسانی که به آن نیاز دارند، فراهم است. اما در پشت پرده‌ی این جزیره‌ی آرمانی، چیزی شیطانی وجود دارد که اوما و دیگران را تهدید می‌کند.
در آینده‌ای دور یک جنگ بزرگ رخ می‌دهد و اکثر نقاط زمین را نابود می‌کند. بعد از آن خانه‌ها و شهرها را به صورت ماشین‌های متحرک غول‌پیکر می‌سازند و برای تامین منابع مدام در حال حرکت هستند. شهر «لندن» که یکی از بزرگترین و خطرناکترین شهرهاست قصد حمله به منطقه‌ای پرجمعیت را دارد. دختر جوانی به نام «هستر» تلاش می‌کند تا هم انتقام مرگ مادرش را بگیرد و هم از این اتفاق جلوگیری کند ...
داستان این فیلم ادامۀ قسمت قبلی است. فیلم در سال ۱۹۲۷، چندین ماه پس از دستگیری جادوگر سیاه بدنام "گلرت گریندل‌والد" آغاز می‌شود. با این حال، "گریندل‌والد" همان‌گونه که قول داده بود موفق به فرار پر سر و صدایی از زندان شده و مشغول گرد آوردن طرفداران بیشتری برای آرمان خود، یعنی ترفیع جایگاه جادوگران بر تمام مخلوقات غیرجادویی، بوده است. تنها کسی که شاید بتواند او را متوقف کند جادوگری است که زمانی عزیزترین دوست او شناخته می‌شد، "آلبوس دامبلدور". اما "دامبلدور" به کمک جادوگری نیاز خواهد داشت که پیش از این یک بار "گریندل‌والد" را با شکست روبرو کرده است، دانش‌آموز سابقش "نیوت اسکمندر". طی ماجرایی "نیوت" دوباره با "تینا"، "کویینی" و "جیکوب" همراه می‌شود اما مأموریت او باعث خواهد شد وفاداری آنها به بوته‌ی آزمایش گذاشته شود و در عین حال در دنیای جادوگری که روزبه‌روز خطرناک‌تر و متفرق‌تر می‌شود با خطرهای جدیدی روبرو شوند...
یک فرزند انسان که توسط گرگ‌ها بزرگ شده، بایستی تا با یک ببر بدجنس به نام "شیر خان" مبارزه کند و با ریشه خود روبرو شود ...
یک موزیسین متوجه می شود که او تنها کسی در کره زمین است که توانایی یادآوری گروه بیتلز ها را در دورانی دارد که ظاهراً آنها هرگز وجود نداشته اند و...
در دنیای هیولاهای کمپانی وارنر بروس، گودزیلا در دنباله جدید خود به مبارزه با چند تن از قدیمی‌ترین هیولاها متعلق به دوران باستان میپردازد ...
