جو و جری دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند و خود را دفنی و جوزفین می نامند...
این فیلم براساس رمانی به نام پرسشِ چشمانشان ساخته شده است که در آن یک مشاور حقوقی بازنشسته رمانی را به خاطر بسته شدن یکی از پرونده های قتلی که بعد از گذشت ده ها سال بعد، غیرقابل حل بوده، می نویسد...
در آوریل سال ۱۸۶۱، عمارت عظیم تارا در آتلانتا. « اسكارت اوهارا » ( لى ) در مىیابد كه مرد رؤیایىاش، « اشلى ویلكس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى همیلتن » ( د هاویلند ) ازدواج كند...
پروفسور بورگ (شوستروم) همراه عروسش، ماریانه (تولین) که در زندگی زناشوئی با همسرش (بیورنستراند) مشکل دارد، برای دریافت دکترای افتخاری (در پنجاهمین سالگرد فارغ‌التحصیلی‌اش از دانشگاه) به لوند می‌رود. در راه، ابتدا سه جوان، سارا (آندرسون) به همراه دو پسر و سپس زوجی را که با یکدیگر مشاجره دارند را سوار می‌کنند.
«جسی» (هوک)، یک جوان امریکایی که در حال گشتن اروپاست، در قطار وین با دختر دانشجوی فرانسوی، «سلین» (دلپی)، آشنا می شود. «جسی» قرار است فردی آن روز به امریکا برگردد، و دختر عازم پاریس است.
هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲. زنی جوان، منشی شرکتی تجاری، اتاقی را در خانه یی اجاره می‌کند برای خودش و شوهرش که گویا بیشتر مواقع در سفر کاری است. هم‌زمان مردی روزنامه‌نگار اتاقی را اجاره می‌کند در خانهٔ همسایه برای خودش و همسرش، که گویا کارمند هتلی(؟) است، و بیشتر مواقع در خانه نیست.
ندیمه ى جوانى در تعطیلات با ماکسیم د وینتر صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش « ربکا »، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود؛ اما یاد و خاطره ى « ربکا » روى زندگیشان سایه انداخته است ...
فیلم قرمز درباره زندگی یک مدل زن سوئیسی به نام “والنتین” است که هنگام رانندگی سگ قاضی را زیر می گیرد. آنها باز هم یکدیگر را می بینند و در اثنای همین ملاقات “والنتین” متوجه چیز عجیبی می شود.
در فیلم آخرین تعطیلات ،زن میان سالی که به یک بیماری لاعلاج مبتلا است و به زودی زندگی اش به پایان می رسد، تصمیم می گیرد از باقیمانده عمرش به خوبی استفاده کند….
