سایا فیلم

یوری بویکا بار دیگر به مسابقات زندان باز میگردد. بویکا با وجود جراحتی که از ناحیه زانو برداشته خودش را برای مسابقات بین زندانی آماده می‌کند ...

مستندی در مورد خواکین ققنوس که از دنیای بازیگری وارد حرفه‌ی موسیقی رپ می‌شود ...

در این سال 1912 آدل بلان خبرنگار جوان و شجاع برای دست یافتن به اهدافش آماده شده وبه این منظور در مصر از كشتی پیاده می شود. و در بندر عجایبی را میابد و مومیایی هایی را با عجایب دیگر پیدا می كند. در همین ضمن در پاریس ترس و وحشت حاكم است.یك دایناسور بالدار از عهد ژوراسیك كه از 136 میلیون سال گذشته است، به طور شگفت انگیزی از تخمش بیرون می آید و به این ترتیب ترس در آسمان پایتخت حاكم می شود ...

داستان فیلم در مورد پسری آسیب دیده است که در کودکی مادرش را جلوی چشمانش می‌کشند. اینک او در خیابان های ​​شهر نیویورک ، به افرادی که نیاز به کمک دارند کمک می‌کند و به مجازات مجرمین می‌پردازد.

قوی سیاه در رابطه با زندگی دختر جوانی به نام نینا سیرز «ناتالی پورتمن» است که در تمام دوران کودکی و نوجوانی اش وقت خود را به یادگیری رقص باله سپری کرده است. نینا به عنوان یک بالرین حرفه‌ای و ستاره یک شرکت معتبر، تمام تلاش خود را برای به ‌دست آوردن نقش اول باله که معروف به دریاچه قو اثر چایکوفسکی است انجام میدهد. اما ...

در پایان دورۀ کشورهای جنگجو در چین، اردوگاه اصلی نظامیان کشور «وِی» هدف حملۀ سپاه کشور «لیان» قرار گرفت. پس از نبردی شدید، آسیب زیادی به هر دو طرف وارد شد. در این جنگ فقط یک سرباز کشور لیان که نقش او را جکی چان بازی می کند و یک سردار کشور «وِی» که نقش او را وان لی هون بازی می کند، زنده می مانند ...

فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده که در آن کتی یک افسر پلیس آمریکایی است که به تازگی به عنوان سفیر صلح برای اعزام به کشور جنگ زده بوسنی انتخاب شده است تا بتواند با گزارشات خود از فاجعه جنگ در این منطقه، جلوی ویرانی هرچه بیشتر این کشور را بگیرد. اما ...

در نیویورک، یک سوء تفاهم باعث می‌شود عصر رمانتیک یک زن و شوهر به چیزی خطرناک‌تر و هیجان انگیزتر از حد تصورشان تبدیل شود...

پدر و مادر خانواده لامبرت جاش (پاتریک ویلسون) و رنای (رز بایرن)، فرزندان خود دالتون (تای سیمپکینز) و فاستر (اندرو آستور)، و دختر نوزاد کالی به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان کرده‌اند. مدت کوتاهی پس از آن، دالتون سر و صدای بازشدن در اتاق شیروانی را می‌شنود به خودی خود به آنجا کشیده می‌شود، و ...

مدت ها پیش در شمال جزیره ی بِرک، وایکینگ جوانی به نام هیکاپ (سکسکه) به جنگی که بین شهرش و اژدهاهایی که دائماً به شهرش حمله می کردند می پیوست اگرچه پدرش استویک بزرگ ( کدخدای دهکده) به آن کوچولوی بی تجربه اجازه ی این کار را نمی داد، با این حال هیکاپ با اختراع خود به جنگ با اژدهای خشم شب رفت و آن را شکار کرد ...