سایا فیلم

یک خلبان زن جنگ جهانی دوم که با اسناد بسیار محرمانه ای در قلعه پرواز B-17 در حال سفر است ، در هواپیما باحضور شیطانی روبرو میشود.

در آینده‌ای دور یک جنگ بزرگ رخ می‌دهد و اکثر نقاط زمین را نابود می‌کند. بعد از آن خانه‌ها و شهرها را به صورت ماشین‌های متحرک غول‌پیکر می‌سازند و برای تامین منابع مدام در حال حرکت هستند. شهر «لندن» که یکی از بزرگترین و خطرناکترین شهرهاست قصد حمله به منطقه‌ای پرجمعیت را دارد. دختر جوانی به نام «هستر» تلاش می‌کند تا هم انتقام مرگ مادرش را بگیرد و هم از این اتفاق جلوگیری کند ...

هری پس از تصادف هولناک پدرش و فوت او، دچار ترس از گوسفندان میشود. او پس از پایان تحصیلاتش مجدد به زادگاهش بر میگردد و دراین لحظه موجودات جهت یافته ژنتیکی پدید می آیند که هر کسی را آلوده میکنند...

داستان پسری است که هیچوقت بزرگ نمی شود.او یک شب بچه های خانواده ی دارلینگ را به سرزمینی می برد که خبری از قوانین دنیای آدم بزرگ ها نیست. اما یک دزد دریایی بد ذات به نام کاپتان هوک جنگی را مقابل آن ها آغاز کرده است و ...

یک پسر تنها یک تخم بزرگ مرموزی را پیدا می کند که از آن موجود دریایی افسانه اسکاتلندی بیرون می آید ...

سوزی سالمون (سائوریس رونان)، دختر ۱۴ ساله‌ی زیبا و شادی است که با پدر (مارک والبرگ) و مادرش (ریچل وایز) و خواهر و برادر کوچکترش زندگی می‌کند. او عاشق عکاسی است و از همه چیز عکس می‌گیرد. حتی وقتی همسایه‌ی تنهایشان، آقای هاروی (استنلی توچی) یکی از گل‌های رز باغچه‌اش را می‌چیند و به پدر و مادرش می‌دهد. او به پسری با اصلیت هندی علاقمند است. یک روز پسر به او اظهار علاقه می‌کند، او شادمان به خانه باز می‌گردد که غروب همان روز، ۶ دسامبر ۱۹۷۳ آن اتفاق می‌افتد و ...

زن و شوهری جوان دو فرزند خود را در حادثه‌ای از دست می‌دهند. زن دیگر تحمل ندارد، اما شوهرش به او کمک می‌کند و شوق زندگی را به وی بازمی‌گرداند. مدتی بعد مرد در حادثه‌ای کشته می‌شود و به بهشت می‌رود. زن که این بار یار و یاوری ندارد، خودکشی می‌کند و مرد سفری از بهشت به دوزخ را برای یافتن همسرش آغاز می‌کند ...

یکی از شهرهای کوچک آلاسکا که در آن به مدت ۳۰ روز از نور خورشید خبری نیست، مورد حمله عده‌ای از خون آشام‌ها قرار می گیرد که بطرز وحشتناکی تشنه خون هستند. این فیلم ۳۰ روز شب ،براساس یک داستان مصور به همین نام ساخته شده است.

گروه تورین به لانه ی اژدها رسیده اند، اما آیا بیلبو و بقیه گروه می توانند «اربور» و گنجینه ی اژدها را بدست آورند؟ و اگر آن را گرفتند، آیا می توانند آن را نگه دارند؟

در ادامه فیلم هابیت، دورف ها به همراه «بیلبو بگینز» و «گندالف خاکستری»، به سفر خود برای نجات «اربور» شهر مادری شان، که در تصرف اژدهایی بنام «اسماگ» است، ادامه می دهند. این در حالی است که بیلبو تحت تاثیر قدرت جادویی حلقه قدرت می باشد…