پس از یک حادثه مبهم در روستای محلی، "شولا" دختر 8 ساله متهم به جادوگری می شود. پس از یک محاکمه کوتاه، او مجرم شناخته می شود و به زندان منتقل می شود و به اردوگاه جادوگرها تبعید می شود ...
گرگا پیتیتس و زاریه که هر دو هشتاد و اندی ساله‌اند بیست و پنج سال است که یکدیگر را ندیده‌اند با این حال هنوز با هم دوستی دارند. پسر زاریه، ماتکو، سراغ گرگا می‌رود تا از او پول قرض کند. شریکش، دادان، که یک کولی تبهکار است سر ماتکو را کلاه می‌گذارد. ماتکو ناچار میشود پسرش، زاره، را به عقد خواهر کوچک دادان دربیاورد اما عروس و داماد هیچ علاقه‌ای به همدیگر ندارند. زاره عاشق دختر خوشگلی به نام آیدا میشود که در بار کار میکند.
تیم اوری ، کاریکاتوریست با استعداد، وقتی سگش ماسک لوکی را پیدا میکند، دردسر هایی برایش بوجود می‌آید. ابتدا نوزاد شیرخوار "از ماسک متولد میشود" و او سپس متوجه میشود که بزرگ کردن این کودک تا چه اندازه می‌تواند سخت باشد ...
در طی یک تابستان طولانی انگلیسی در اوایل دهه 1980 ، دو دانش آموز کاملا متفاوت و ناسازگار برای ساخت یک فیلم با الهام از اولین فیلم رمبو، خون اول تصمیم به همکاری می‌گیرند ...
«جسیکا مارتین» (کیم بیسینگر) که به همراه شوهر و پسرش در کالیفرنیا زندگی می کند یک روز در خانه خودش توسط گروهی از تبهکاران گروگان گرفته و به محل ناشناخته ای انتقال داده می شود . جسیکا با استفاده از یک تلفن معیوب شماره هایی را بصورت اتفاقی می گیرد و موفق می شود با مرد جوانی به اسم «رایان آکرمن» (کریس ایوانز) تماس بگیرد و رایان با شنیدن صدای نالان و مضطرب این زن که در خواست کمک می کند قانع می شود تا به او کمک کند...
